تاريخ : 12 / 7 / 1392برچسب:شهید,ارتش,ستواندوم,آبگون,لاله پرپر, | 11:27 | نویسنده : علی

48000 لاله پرپر ارتش جمهوری اسلامی ایران :

زندگينامه شهيد ايرج آبگون

ستواندوم شهيد ايرج آبگون در سال 1342 در استان همدان شهرستان ملاير در يك خانواده اصيل متولد شد خانواده وی از نظر مالی در وضعیت بسیار خوبی بودند و علیرغم مخالفت خانواده اش، پس از اخذ مدرك ديپلم علوم تجربي و قبولي در آزمون در تاریخ 1361/07/01 وارد دانشکده افسري نیروی زمینی ارتش شد و پس از طي سه سال تحصيل به همراه ساير دوستان جمعی گردان نصر يعني دوره پنجم بعد از انقلاب فارغ التحصيل شد.

او جواني بود خوش اندام، جوانمرد، پاك، و با تقوا، يار مظلومان و ضعفا بود كشتي ورزش تخصصي او بود. قدي بلند و همتي والا و هيكلي تنومند و چابك داشت قبل از عمليات بيت المقدس 5 در منطقه عمومي مريوان، فرمانده گروهان يكي از گردانهاي لشکر 23 نیروهای ویژه هوابرد بود و معاونش شهيد يد الله پيراني ازهمدوره هاي ايشان از روحيه رزمي بالائي برخوردار بود. بطوري كه وقتي آنها در كنا ر رودخانه اي بالاتر از پادگان شهيد رسول عبادت در منطقه تجمع گرد هم آمده بودند. ميگفت من به حول و قوه الهي و به همت سربازان و توكل به خدا هدفم را سريع فتح خواهم کرد و درسي فراموش نشدني به دشمن خواهم داد.

سرانجام شب عمليات (1367/1/22) فرا رسيد، هجوم آغاز شد. در حين پيشروي مورد اصابت گلوله مستقيم دشمن قرار مي گيرد افرادش مي خواهند او را تخليه كنند و لي فرياد مي زند مرا رها كرده و به پيشروي ادامه دهيد در همان حال زخمی، سربازانش را به جلو هدايت مي كند.

در آن تاريكي شب خدا مي داند كه باز هم گلوله به او اصابت كرد يا نه. همانطور كه آرزویش بود، سريعاَ هدف تسخير شد فردا صبح وقتي هوا روشن شد سربازان و ديگر كاركنان پايور اثري از فرمانده زخمی لیکن شجاع و با روحيه خود نديدند.

آري او و معاون چالاك و با ايمانش مفقود الاثر شدند اي كاش ارتفاعات مرزي مريوان به زبان مي آمدند و نحوه شهادت مظلومانه آنان را برای ما به تصوير مي كشيدند تا شايد تسلي خاطري براي دل تنها دختر بجامانده و چشم به راه ايرج آبگون مي شد. اميد است خداوند با شهداي كربلا و امام شهدا (ره ) محشورش بفرمايد



تاريخ : 12 / 7 / 1392برچسب:شهید,حسین,ادبیان,لاله پرپر,48000, | 7:21 | نویسنده : علی

48000 لاله پرپر ارتش جمهوری اسلامی ایران :

خلاصه ای از زندگینامه شهید سرلشکر حسین ادبیان

شهید حسین ادبیان فرزند جهان در تاریخ 1330/01/20 در خانواده ای متدین و مذهبی در روستای مرادحاصل استان کرمانشاه متولد شد.

شهید پس از اتمام تحصیلات بنابر عشق و علاقه ای که نسبت به خدمت به کشورش داشت در تاریخ 18/9/51 وارد دانشکده افسری شد و پس از طی دوره سه ساله در تاریخ 31/6/54 دوره عمومی دانشکده افسری را به مدت سه سال سپری و در ادامه به دوره مقدماتی اعزام گردید. شهید حسین ادبیان در اولین سوابق خدمتی خود با انتصاب در مرکز پیاده شیراز جهت طی دوره مقدماتی در تاریخ 1/7/54 مشغول به خدمت می شود. سپس به لشکر 28 پیاده سنندج منتقل می شود و در همان لشکر به فرماندهی دسته خمپاره انداز 120میلیمتری گروهان ارکان گردان130 منصوب می گردد.
رشادتها و شایستگی های شهید در عملیات های مختلف و حضوری پررنگ و دلاورانه در عرصه نبرد حق علیه باطل مسئولین را بر این داشت تا در تاریخ 4/12/58 برابر اوامر فرماندهی وقت نزاجا ایشان به گردان تکاور مالک اشتر لشکر 81 کرمانشاه منتقل شود. نامبرده یک هفته زودتر از تاریخ انتقال به علت احساس مسئولیت بالا ، خود را به گردان مذکور معرفی نمود.
این شهید گرانقدر پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران را در پاسگاه باویسی که سه ماه فاقد پرچم بود به اهتزاز در آورد و سرهنگ اتحادیه فرمانده وقت گروه رزمی 215 ایشان را افتخاری برای گروه رزمی دانسته است.
ایشان به همراه شهدای شاخص و امیرانی همچون سرلشکر شهید حسین شهرامفر ، امیر حسام هاشمی، سرلشکر شهید علیداد همتی و سرتیپ بازنشسته احمد دادبین فرمانده اسبق نزاجا در تاریخ 2/7/59 به یک درجه تشویقی نائل گردیده است. شهید حسین ادبیان در تاریخ 1/12/59 به علت خلاقیت ، شهامت و رشادت فراوان به عنوان فرمانده گردان تکاوران مالک اشتر معرفی گردید.
به روایت همرزمان شهید، از اینکه قسمتی از خاک کشورمان در اشغال دشمن بود همواره آرام  و قرار نداشت و دائماً در حال ضربه زدن به دشمن بود و بسیار کم به مرخصی می رفت و درصدد بود که با طرحریزی بتواند ارتفاعات بازی دراز را از دشمن بازپس گیرد و سرانجام پس از چند بار اجرای تک به این ارتفاع به کمک سایر نیروها اعلام آمادگی نمود که با گردان تحت امرش به قله 1150متری بازی دراز برای از بین بردن آخرین مقاومت های دشمن ، هلی برن شوند. در تاریخ 1/2/60 با عملیات هلی برن گردان تکاور مالک اشتر لشکر 81 و از پای درآوردن تعداد انبوهی از نیروهای دشمن ، بعلت کثرت نیروهای دشمن به محاصره درآمد و در یک رزم تن به تن تا سرحد جان به اتفاق سایر کارکنان غیرتمند گردان، با دشمن          می جنگد تااینکه به افتخار شهادت نائل می گردد.
در عملیات های بازپس گیری منطقه بازی دراز در تاریخ 2/2/60 از دشمن بعثی که طی چند مرحله با موفقیت انجام می پذیرد در تاریخ 13/12/60 لشکر 81 زرهی طی نامه ای به فرمانده آجا اعلام می دارد هیچگونه مدارکی دال بر اسارت و یا مفقود الاثر بودن شهید نداشته و خواستار پیگیری موضوع می گردد. در تاریخ 12/2/61 کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی در تهران ، با اعلام بی اطلاعی از وضعیت شهید موضوع را به ژنو اعلام می دارد پیکر مطهر این شهیـد به علت شدت درگیری تخلیه نگردیده و هیچگاه اثـری از این رادمـرد در سالهای بعد و تاکنون به دست نیامده و همچنان از شهدای مفقودالاثر جنگ تحمیـلی محسوب  می گردد.
در پایان یاد رادمردی را که به گفته همرزمانش ازدواج را تا بیرون انداختن دشمن بعثی از این مرز و بوم بر خود ممنوع نموده بود و عنوان نموده که تا یک وجب از خاک کشورمان در زیر پوتین های دشمن بعثی باشد ازدواج نخواهدکرد و جوانمردانه به قولش عمل نمود را گرامی می داریم
شهید ادبیان از جمله فرماندهانی بود که به لحاظ داشتن خصوصیات ویژه اخلاقی بر قلب زیردستانش حکومت داشت و فوق العاده در بین همرزمانش محبوب بوده و از حسن شهرت بالایی برخوردار بود به گونه ای که تمام حقوق خود را بین سربازان بی بضاعت تقسیم می نمود.


  • یکتا گستر
  • قالب بلاگفا